یادداشت من که در روزنامه اعتماد چاپ شد:
نگارنده این یادداشت توفیق حضوردر جهاد سازندگی از اولین سالها و سالهای آغازین شکلگیری این نهاد ارزشمند و پر خیر و برکت را داشته است و در بسیاری از نشستها، هماندیشیها و گردهماییهایی که در حوزه مباحث فکری، مدیریتی و توسعهیی جهاد برگزار شده است مستقیم یا غیرمستقیم مشارکت داشته است و شاید صدها ساعت در این زمینهها بحث و گفتوگو با دیگر دوستان جهادی یا اندیشمندان بیرونی داشتهام یا مقالاتی در نشریات یا همایشهای برگزار شده ارائه کردهام.مدیریت جهادی در مقابل مدیریت اداری و مدیریت سنتی که گرفتار بروکراسی زاید و درگیر امور دست و پاگیر شده است به کار برده میشد، مدیریت جهادی، یعنی مدیریت پویا، مدیریت کارآمد، مدیریت خلاق ونوآور، مدیریت متعهد و دلسوز وسالم، مدیریت صادقانه، مدیریت اثربخش، مدیریت مشارکت پذیر، مدیریت مبتنی بر اعتماد، مدیریت ریسکپذیر، مدیریت همراه با ایثار و فداکاری، مدیریت بر مبنای اخلاص و به دور از هر گونه تشریفات، مدیریت جهادی یعنی مدیریت انتقادپذیر و دیگر ویژگیها و ارزشهایی در همین راستا در مقابل مدیریت برای خود، مدیریت برای حقوق و مقام،مدیریت متمرکز، مدیریت مستبدانه، مدیریت مبتنی بر تزویر، تملق و فریب، مدیریت تعلل و محتاط، مدیریت تشریفاتی، مدیریت دچار کاغذبازی، مدیریت مبتنی بر سوءاستفاده و آمیخته به فساد، مدیریت مدرکساز، مدیریت مبتنی بر سیاسیکاری، مکر و حیله... مدیریت مبتنی بر دروغ و ارائه عملکردهای نادرست. حال سوال این است که مدیریت جهادی با این شاخصها نیازمند چه فضایی، چه بستری یا چه پیشنیازها و الزاماتی است؟ آیا با سخنرانی و مصاحبه و حرفهای زیبا و تریبونی میتوان مدیریت جهادی را در جامعه گسترش داد، ایا در فضای فرصتطلبی و نان به نرخ روزخوری، گرایش به مالاندوزی در حوزههای مدیران دولتی و وابسته به دولت، مدیریت آلوده به فساد و رشوه و تخلف، مدیریت مبتنی بر روشهای غیراخلاقی و استبدادی و فرصتطلب میتوان از مدیریت جهادی سخن گفت؟ قطعا جواب یا منفی است یا اینکه بسیار سخت و دشوار است.