خاتمی
در آخرین روزهای اسفندی که گذشت، پس از چند سفر بسیار موفق و استقبال
بسیار گسترده و عمیق مردم از او، عرصه و میدان انتخابات را به نفع مهندس
موسوی ترک کرد و تصمیمی بزرگ برای پیشرفت جامعه با پیروزی اصلاح طلبان در
انتخابات گرفت و الگویی از یک رفتار انسانی، اخلاقی و شجاعانه در عرصه
سیاست و رقابت در کسب قدرت باقی گذاشت.
در
اینجا نمیخواهیم در مورد دلایل و ارزش این اقدام صحبتی داشته باشیم که در
این رابطه نقدها، تحلیلها، سخنان و یادداشتهای فراوان و متعددی در
جامعه اندیشمندان و سیاستمداران به طرح و بحث گذاشته شده است.
آنچه
که امروز و به ضرورت باید مورد توجه و پیگیری قرار گیرد، این است که چه
تمهیداتی برای رسیدن انتخابات به نقطه پیروزی به نفع مهندس موسوی شده است!
همه
توجه دارند که شرایط موسوی و خاتمی در انتخابات کاملا متفاوت بود. رای به
خاتمی به دلیل مجموعه شرایط و دلایل از جمله به روز بودن اطلاعات و شناخت
جامعه نسبت به ایشان، برای همه قطعی بود، آن هم با درصد بالا و در روز اول
انتخابات؛ ولی طبیعی است که موسوی برای رسیدن به این شرایط با فاصله زیادی
روبروست، آن هم در شرایطی کاملا نابرابر و ناعادلانه، که رقیب برخوردار از
همه امکانات و ابزار های تبلیغی و ارتباطی و رسانه ای و حتی رسانه ملی و
اعتبارات و فرصتهای حکومتی و دولتی است.
یکی
از دوستان در پاسخ به این انتقاد که چرا رسانه ملی به انتخابات نمی پردازد
و جو جامعه را برای مشارکت مردم به حرکت در نمی آورد، گفته بود: این طور
نیست، رسانه از چند ماه قبل تبلیغات خود را البته با مطرح کردن مضاعف یکی از کاندیداها که در منصب قدرت و اختیارات است ! شروع نموده است.
آنچه
مسلم است، با شناختی از که مردم خوب و شریف ایران داریم، اگر از ویژگیهای
شخصیتی و توانمندیهای اجرایی و مدیریتی موسوی اطلاع یابند، به او که سمبل
صداقت، تواضع، اصالت، عدالت، کارآمدی، مدیریت و نگرش باز و روشن به مسائل
ایران و جهان است، رای خواهند داد. حال که رقیب از همه امکانات و فرصتهای
باقی مانده و در اختیار استفاده کرده و با روشها و اقداماتی عوام فریبانه
دست به کار جلب رای و نظر مردم نسبت به خود است، چه باید کرد؟
اینجاست
که همه نخبگان و فرهیختگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از خاتمی انتظار دارند
همانگونه که خود در بیانیه انصرافش اعلام نموده بود، در صحنه انتخابات
کماکان حضوری با نشاط داشته باشد و مردم را به حضور در عرصه و انتخاب
شایسته برای تداوم راه اصلاحات که راه احترام به مردم، رعایت قانون،
پیشرفت و اعتلای کشور، بسط عدالت و آزادی، زدودن ریشه های فقر و تبعیض و
رونق اقتصادی است، دعوت نماید.همان گونه که در آخرین مصاحبه زیبا و
وحدتبخش خود با سایت پیمایش خاتمی از همه مردم متواضعانه خواهش نموده است
که چنین نمایند.
در
این داستان یاران و همراهان خاتمی که می توانند در انتقال پیام و اندیشه
خاتمی و موج آفرینی در جامعه موثر باشند، باید همداستان با این جهتگیری و
با برنامه ریزی مناسب و مطلوب و در تعامل با همه قشرها، گروهها و تشکلهای
سیاسی، اجتماعی و مردمی به خوبی نقش اساسی خود را ایفا نمایند. اما
متقابلا از آقای مهندس موسوی و ستاد ایشان نیز چنین انتظاری به حق وجود دارد که تمهیدات و تسهیلات مورد نیاز برای تحقق این مشارکت
اثربخش و تاریخی را فراهم نمایند. در این راستا
باید سعه صدر، اغماض ها و صمیمت ها را توسعه بخشید و از حرف و حدیث ها و
جوسازیهای احتمالی پیرامون این همراهی و همدلی بزرگوارانه، با گرایش
انسجام و وحدت عبور کرد تا امکان همسو شدن و هم افزایی انرژیها در راستای
بردار اصلی فراهم شود.
البته
یک انتظار اجتماعی و مردمی دیگر نیز وجود دارد و آن هم از جناب کروبی است،
همه نخبگان و فعالان سیاسی اجتماعی به تلاشها و فداکاریها و رایزنیهای
فراوان ایشان نسبت به جریان اصلاحات و اصلاح طلبان واقفند، همچنین ویژگی
ممتازی که در کنار صراحت و قاطعیت همه از کروبی سراغ دارند، مرادنگی و آزادگی اوست و همه بر این باورند که همچون خاتمی تداوم
راه امام، انقلاب و اصلاحات را خدای نکرده قربانی به قدرت رسیدن احتمالی
خود نخواهد ساخت و در زمان مناسب تصمیم شایسته و اثربخش و سرشار از
آزادمردی و بزرگواری را به رسمی نکو خواهد گرفت و ارج و جایگاه اجتماعی
خویش را همچون خاتمی ماندگار خواهد ساخت.
البته شکل گیری چنین رخدادها و همراهیهای زیبا، نشان از رشد اخلاق و
عقلانیت جمعی در عرصه سیاست و قدرت با گرایش توجه به منافع ملی در عرصه
بینالمللی خواهد بود که اهمیت آن کمتر از پیروزی در انتخابات نیست.