داستان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم دارای ویژگیها و فراز و نشیب های خاص خود است. مناظره ها، گفتگوها، فیلم های مستند، مصاحبه با رسانه ها، حضور کاندیداها در جمع هواداران و علاقه مندان، سفرهای تبلیغی به استانها و نهایتاُ تحلیل ها و نظرسنجی ها و نظرسازی ها، هر یک به نحوی توانسته است تأثیری در فضای انتخابات کشور بگذارد.
در این میان دکتر محمدرضا عارف، با اعلام انصراف خود و مسائلی که قبل و حین انتخابات برایش رخ داد، از شرایط و موقعیت ویژه ای برخوردار بود. البته آقای دکتر عارف در سال 84 و 88 هم مشخصاُ آمادگی حضور در انتخابات را داشت، ولی شرایط و رخدادهای آن زمان زمینه را برای ورودش به صحنه فراهم نساخت. اما این بار عارف مصمم و با انگیزه بالا، با تشکیل اتاق فکری از جمعی از همفکران و همراهان خود از حدود یک سال قبل موضوع حضورش را در انتخابات به عنوان کاندیدایی از جبهه اصلاحات دنبال می نمود. ولیکن این حضور را منوط به عدم حضور خاتمی یا هاشمی نموده بود.
موضوع حضور یکی از این دو بزرگوار در صحنه نیز از 3-4 ماه قبل به صورت جدی و به عنوان یک مطالبه اجتماعی در جامعه مطرح گردید. نتیجه همه رایزنی ها بدین جا رسید که آقای خاتمی از آقای هاشمی برای حضور درخواست و دعوت نمود و نهایتاُ آقای هاشمی با احترام به همه درخواست ها و تقاضاها، در انتخابات رسماُ حاضر شد و ثبت نام کرد که متأسفانه با بی مهری بررسی کنندگان شرایط این امکان به عنوان یک حق قانونی از ایشان سلب شد و جامعه را دچار یک شوک سیاسی ساخت.
نهایتاُ دکتر عارف به عنوان تنها کاندیدای اصلاح طلب در صحنه باقی ماند. از آنجا که آقای دکتر روحانی نیز به عنوان کاندیدای مستقل مواضعی نزدیک، متمایل و مورد تأیید جریان اصلاحات گرفته بود، آقای خاتمی به عنوان رهبر جریان اصلاحات، موضوع چگونگی حمایت از یکی از این دو کاندید را به شورای مشاوران خود که جمعی بزرگ و مؤثر از اصلاح طلبان با گرایش و سلایق مختلف در آن حضور دارند، واگذار نمود. و نهایتاُ شورا جمع بندی خود را با تقدیر ویژه از شخصیت دکتر عارف، به بقای دکتر روحانی اعلام نمود.
اما چند نکته مهم از این وقایع:
1- ائتلاف خواست و مطالبه همه دوستداران و علاقه مندان به جریان اصلاحات بود که در همه سفرها و برنامه ها از هر دو کاندیدا درخواست می شد و کمتر کسی بود که بپذیرد تجربه 84 دوباره تکرار شود.
2- برای رسیدن به ائتلاف و کاندیدای واحد، وجود یک ساز وکار، یک امر طبیعی و ضروری تلقی شد که با ابتکار عمل آقای خاتمی و پذیرش هر دو نامزد، شورای مشورتی حکمیت را عهده دار شد. هر چند در مسیر بررسی ها و نیل به ائتلاف، پاره ای از رفتارهای غیراخلاقی و حاشیه سازی هایی رخ داد. از جمله انتشار خبرهایی از انصراف آقای دکتر عارف و حمایت آقای خاتمی از آقای دکتر روحانی و موارد مشابه از طرف ستاد و همراهان آقای دکتر روحانی اتفاق افتاد که یک بار آن به تکذیب دفتر آقای خاتمی منجر شد و علاوه بر آن، اعلام زودهنگام نظر و تصمیم شورای مشورتی از طرف آقای کرباسچی و آقای روحانی قدری فضای صمیمیت و رفتار مبتنی بر اخلاق و همدلی را دچار خدشه ساخت که می شد شایسته تر از این عمل نمود.
3- موضع گیری متواضعانه، اخلاقی و سرشار از احترام دکتر عارف به نظر و خواست آقای خاتمی به عنوان رهبر جریان اصلاحات، نشان از شایستگی، بزرگواری و در نظر گرفتن مصالح ملی و وحدت اصلاح طلبان و نهایتاُ وفاداری بالای ایشان به عهد و پیمانش بود. آن هم در شرایطی که ایشان در کوران سفرهای استانی از این استان به آن استان در سفر بود و در سفرها با اقبال وسیع مردمی رو به رو شده بود و موج خوبی در دفاع از حضور اصلاح طلبان در انتخابات به وجود آورده بود.
4- به نظر می رسد اینک عارف صادقانه و ایثارگرانه و با مقابله با هرگونه هوای نفس و مقام خواهی شخصی، موضع خود را اعلام نموده است و متقابلاُ انتظار می رود بزرگواری و برخورد توأم با احترام، صداقت، تواضع، سعه صدر و جلب مشارکت و همراهی در ادامه مسیر، از آقای دکتر روحانی و دیدگاه های وی به خوبی عیان گردد و جامعه علاقمند به هر دو کاندیدا و بزرگان اصلاحات و سازندگی، با آرامش و انگیزه و امید در صحنه باقی بمانند.
5- در ادامه هواداران و دوستاران و حامیان هر دو نامزد مسئولیت خطیر و بزرگی در وقت محدود باقی مانده تا فردا شب دارند که منسجم و هماهنگ، با صمیمیت و همدلی، با وحدت و پشتکار و به دور از هرگونه ابهام و سؤال تا آخرین لحظات وظیفه اطلاع رسانی خود را در توجیه مردم و جلب مشارکت آنان به خوبی دنبال نمایند.