خداوند به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام میدهند، وعده ی مغفرت و آمرزش و پاداش بزرگ داده است.
همه از خداییم و به سوی او باز می گردیم
خبر خیلی ناگهانی، سریع و شکننده بود. یک پیامک نگران کننده . زود بیا خونه عمو علی حالش خوب نیست و بعد با یک تماس، خبری که نمیخواستم بپذیرم و باور کنم را شنیدم. سکته ای در خوابِ بعد از ظهر، علی آقای عزیزمان را از میان ما برد. اما چه میشد کرد جز صبر. چرا که مرگ حق است و زمانش هم بر ما پنهان. هر کسی زمانی می آید و زمانی باید برود. اما مرگ ناگهانی و جدا شدن از یک برادر صمیمی و با محبت که سالهای طولانی هم در کنار هم زندگی کرده ایم، بسیار دشوار است.
ویژگی برجسته ی علی آقا که او را از دیگران متمایز می ساخت، خوش قلبی، صفای باطن، خوشرویی، شادابی و برخورداری از روابطی گرم و صمیمی با دوستان و فامیل بود. هنری که در دوست شدن و برقراری ارتباط نزدیک و گرم با افراد گوناگون با ویژگی های شخصیتی متفاوت، از بچه ها تا جوانها، تا هم سن و سال های خودش و تا افراد بزرگتر پیدا بود.
مثل هر فرد و انسانی، او هم در زندگی گاهی با مشکلاتی روبرو میشد و علیرغم اینکه میدانستم از مشکلی رنج میبرد و او را ناراحت ساخته است، اما کمتر در چهره اش گرفتگی و پریشانی می دیدیم. روحیه ی شاد او محیط خانه و روابط خانوادگیش را بسیار صمیمی ساخته بود. در هر جمع فامیل یا دوستانه که وارد میشد، موجب بسط نشاط و گرمی در بین جمع میشد.
علی آقا به واسطه ی روحیات گرم و گیرایی که داشت همیشه در خانه اش باز بود. و البته خود هم در کارهای خانه حتی آشپزی مشارکت داشت. معمولا مهمانی از نزدیکان که از یزد یا جاهای دیگر و خارج از کشور میآمدند، پایگاهشان منزل علی آقا بود. بی تکلفی و بی آلایشی و شوخ طبعی او نیز مزید بر علت برای اینگونه رفت و آمد ها میشد.
در کارهای شراکتی و اقتصادی بسیار دقیق و امانتدار بود. هیچ تردیدی در سلامتش از نظر حساب و کتاب و رعایت حقوق و منافع دیگران نبود. زحمت ساخت منزل مسکونی فعلی و قبلی که مشترک بودیم را علی آقا کشید و این توجه و دقت نظر در مسایل مالی را در این امور از گذشته تا به امروز در او دیده بودم. پس از فوت پدر بزرگوارمان که پیگیری امور حساب و کتابهایش به علی آقا به عنوان برادر بزرگتر رسید، بسیار منصفانه رفتار می نمود. نه حقوق دیگران را تضییع می کرد و نه حرف نادرست و ناحقی را می پذیرفت و اصولا در روابط کاری و اجتماعی اش اهل منیت و تکبر و خودرایی نبود و به نظرات دیگران احترام می گذاشت.
شاید خوش نفسی و پاک دلی و بی غل و غش بودن او پایه ویژگی های رفتاری دیگرش میشد. چند بار در پاره ای از مسایل و مشکلات زندگی خوابهای خوب و روشنی دیده بود که به او جهت می داد و مایه دلگرمی اش در کار می شد.
بازتاب مجموعه ی این خصایص و روحیات و ویژگی های اخلاقی مثبت، در تشییع جنازه ی با شکوه و باصفای پیکر پاکش در باغ فیض و همت آباد و شرکت در مجالس یاد بودش به خوبی نمایان بود. افراد زیادی را مشاهده نمودیم و نمودند که از صمیم قلب و با تمام وجود در سوگ فقدانش اشک می ریختند. کسانی که از نظر فامیلی یا روابط دوستی خیلی هم نزدیک نبودند، ولی با علی آقا و روحیاتش احساس نزدیکی و قرابت داشتند و او را برادر خود می دانشتند. و هر یک، از او خاطره ای ذکر می کردند.
در هر حال امروز علی آقا در مزار و گلزار شهدای همت آباد در کنار مادر و پدر و خواهر عزیزمان آرمیده است و جایش در جمع همه ی ما بسیار خالی و نبودش باور نکردنی است. از خداوند متعال غفران و رحمت الهی و علو درجات برایش مسألت داریم و از همه ی دوستان و آشنایان و نزدیکان درخواست حلالیت و دعای خیر برای آن عزیز هستیم. و این که به یاد او باشند و در فرصتهایی که پیش می آید بویژه شب های جمعه او را به فاتحه ای میهمان کنند. انشاءالله خداوند به خانواده جناب علی آقا، همسر محترم ایشان، دختر عزیزش مریم السادات و پسران خوبش سید میثم و سید صالح، همچنین خواهر و برادران بزرگوارم و دیگر عزیزان از بستگان و دوستان صبر و اجر وافر نصیب فرماید.
آن یار کزو خانه ی ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
دل گفت فروکش کنم این شهر ببویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
30/1/1394