هوالفتاح العلیم
ابتدا به توصیههای فراموش شده امام علی علیه السلام به مالک اشاره مینمایم:
1.قلبت را سرشار از لطف و محبت به مردم بساز.
2.مردم یا برادر دینی تو اند یا در خلق مشابه به تو و انسان هستند .
3.بکوش تا از هر سختگیری و خشونتی نسبت به مردم مانع شوی .
4. هرگز از گذشتی که داشتهای پشیمان نشو و از هیچ کیفری شادمان نشو و در هیچ اقدام تند و خشنی شتاب نکن .
5.مبادا که مردم را درندهای خون آشام باشی که خوردنشان را غنیمت بشماری .
6. بهترین افراد نزد تو باید کسی باشد که با تو سخن حق را بی پرده تر بگوید .
7. مبادا همکارانت تو را تملق گویند..... ثناگویی فراوان خودخواهی و تکبر میآورد .
اما مگر در قرآن نیامده است که:
ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنه وجادلهم باللتی هی احسن
آیا ما در جلب جوانان و شهروندانمان به راه دین این گونه هستیم؟
و مگر خداوند در قرآن به پیامبر نمیفرماید، اگر تو تندخو و سختدل بودی، مردم از گردت پراکنده میشدند؟ و مگر خداوند در ادامه از پیامبر نخواسته است که از مردم و اشتباهات و خطاهایشان در گذر و برایشان از خداوند طلب بخشش کن؟ و مگر به پیامبر تذکر داده نشده که تو بر مردم سیطره نداری؟
راستی رفتار پیامبر با مردمش جز لطف و مهربانی چه بود؟ حتی رفتار پیامبر با آن زن معلوم الحال که برای کمک خواستن به سویش آمد چگونه بود؟ امگر امام راحل مردم را ولی نعمت خویش نمیدانست و خود را خدمتگزار آنان؟ و صدها نکته و توصیه اخلاقی و رفتاری که بارها و بارها علما و مبلغین بر منبرها و خطبهها و رسانهها و رسانه رسمیکشور تاکید و ترویج نموده اند .
چرا این روزها این قدر خشونت، این قدر جدایی، این قدر زدن و بستن و حصر و زندان و درگیری و کشتن در کوی و برزنهای شهرهای مختلف مشاهده میشود؟
چرا همه را به خارجیها و دشمنان ارتباط میدهیم؟
مگر همه کسانی که در خیابانها اعتراض دارند و بعضاً خشونت، تندی و بدرفتاری میکنند، فرزندان این جامعه نیستند و والیان نباید خود را پدر بدانند؟ آن هم پدری دلسوز، بدون کینه، بدون عصبانیت، با لطف و مهربانی نسبت به فرزندان و جوانانی که در همین آب و خاک و در مدارس و دانشگاههای همین کشور رشد نموده اند. چرا روشهای غلط و ناکامیهای تبلیغی دستگاههای فرهنگی و تربیتی و رسانه ملی را مورد سوال قرار نمیدهیم؟
رسانهای که هزاران میلیارد از پول این کشور خرج میکند و در روز صدها ساعت برنامه پخش میکند، اما نه تنها موفق به جذب نشده، بلکه معدل عملکردش دفع جوانان از دین و مذهب و اسلام و انقلاب بوده است .
وقتی پای حرف بسیاری از جوانان معترض مینشینی، سوالات اساسی پاسخ داده نشده ای دارند
سوال دارند که چرا رتبه و وضعیت اقتصادی کشور براساس شاخصهای رشد تولید ناخالص ملی، تورم، بیکاری، و سرمایهگذاری در مقایسه با کشورهایی چون چین، کره جنوبی، ترکیه، کشورهای حوزه خلیج فارس، هند و حتی بنگلادش نسبت به سالهای قبل از انقلاب پایین تر آمده است و از این کشورها عقب افتاده ایم؟
چرا در شاخص محیط کسب و کار در بین کشورهای دنیا رتبه130 داریم و از دهها کشور وضعمان بدتر است؟ چرا ارزش پول ملی این قدر افت کرده؟ چرا مردم قدرت خریدشان هر سال پایین تر میآید و بیشتر زیر خط فقر میروند؟ چرا دهه نود دهه بدون رشد در کشور بوده است؟ چرا سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی و ارزشهای اخلاقی اینقدر در جامعه پایین آمده است؟ چرا فساد، رشوه و اختلاس، اینقدر رشد کرده؟ چرا فاصله طبقاتی اینقدر افزایش یافته؟
چرا طبقه متوسط از نظر جمعیت بسیار کوچک و طبقه پایین بزرگ شده؟ چرا آینده روشن برای حل مسائل و معضلات اساسی وجود ندارد؟ چرا کشور ما نمیتواند مناسبات دوستانه، تعاملی و رو به رشد با کشورهای مختلف داشته باشد؟
چرا مردم هر روز باید نگران تحریمهای جدیدتر باشند؟ چرا برجام را که آقای رئیسی و عده حلش را داده بود، با گذشت بیش از 15 ماه از دولت جدید، همچنان بلاتکلیف است؟ چرا از مشارکت نخبگان و صاحب نظران و مدیران مجرب که وفادار به نظام و کشورند، به دلیل اختلاف سیاسی و جناحی در حل مشکلات کشور استفاده نمیشود؟
چرا حال که حاکمیت کلاً یکدست و کاملا هم جهت شده، مشکلات بیشتر شده است؟
چرا با مردم صادقانه گفتگو نمیشود؟ چرا حاکمیت که از جایگاه اقتدار و بزرگی برخوردار است، رابطه بزرگ منشانه و پدرانه با مردم خود ندارد؟
مگر نه این است که هر ایرانی فارغ از دین، مذهب، قومیت، جنسیت و گرایشهای سیاسی باید از حقوق شهروندی عادلانه با دیگران برخوردار باشد، ولی اینگونه نیست. چرا اینقدر خودی و ناخودی میکنیم؟ چرا اینقدر حزب اللهی و غیر حزب اللهی؟ چرا مرتب بر طبل دوقطبی میزنیم؟ چرا بخشی از قومیتها و اقلیتهای مذهبی احساسی دارند که نظام با آنان سر بی مهری دارد؟ مگر نه این است که قانون اساسی در اصل 26 تشکیل احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و اقلیتهای دینی را تاکید نموده و در اصل 27 تشکیل اجتماعات و راهپیماییهای بدون حمل سلاح را اجازه داده است؟ پس چرا در چهل سال گذشته به این اصول عمل نشده است؟ مگر رئیس جمهور و
نمایندگان مجلس برای اجرای قانون اساسی سوگند نمیخورند؟
از شروع اعتراضات در دو ماه گذشته بارها همه مسئولان و مقامات رسمی اظهار نموده اند که ما با اغتشاش مخالفیم ولی با اعتراض بدون خشونت برای نقد و انتقاد مخالف نیستیم. پس چرا اعلام نمیکنند هر گروهی که تمایل دارد، بیاید و مجوز بگیرد؟ حتی در دولت قبل مکانهای مشخصی از جمله چند ورزشگاه برای تشکیل اجتماعات و اعتراضات تصویب شد ولی اجرا نشد.
آنچه مسلم است، وظیفه دشمن دشمنی است و استفاده از هر فرصتی بر ای ضربه زدن به نظام و کشور و توقعی هم جزاین نمیرود، اما آنچه نقش دشمن و نقشه آن را خنثی میسازد، جلب اعتماد و همراهی مردم است، باز کردن دربهای محبت و احترام به روی مردم است، اجرای سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی است، در عمل پذیرش اشتباهات و خطاهای گذشته و اعلام آمادگی برای
جبران آنها و پرداختن به حل مشکلات اقتصادی است. تنش زدایی در روابط بین الملل و به نتیجه رساندن برجام و جلب مشارکت نخبگان و صاحبنظران دانشگاهی و افراد مجرب برای اظهارنظر و همکاری در حل مشکلات اساسی، شنیدن حرف نسل جوان و آشتی با همه جوانان همراه و پشتیبان نظام. برگزاری انتخابات آزاد با مشارکت همه جناحهای سیاسی؛ اصلاح شیوههای حکمرانی و مشکلات و معضلات ساختاری اداره امور کشور، ولو با اصلاح قانون اساسی
1- به روشنفکران و سیاسیون متعهد و دلسوز که در عمل صداقت و تعهد شان را به مردم و نظام نشان داده اند، در صداوسیما به نحو شایسته و بدون محدودیت اجازه حضور و فعالیت داده شود و صداوسیما از وابستگی به یک جریان سیاسی به نهادی ملی و فراگیر تبدیل شود.
2- اداره امور مساجد، همچون گذشته به هیات امناء خود مساجد داده شود تا امامان جماعت دولتی انتخاب نشوند، به خاطر داریم که قبل از انقلاب مساجد اصلی شهر توسط منتقدین حکومت اداره میشد، از جمله آقایان موسوی اردبیلی، مهدوی کنی، شهید مفتح، امامی کاشانی، موحدی کرمانی و موسوی خوئینیها امام جماعت مساجد بزرگ تهران بودند .
3- مسئولین کشور در سطوح مختلف از کوتاهیها و نارساییها و ناکارآمدیهای گوناگون در عرصه سیاست داخلی و روابط بین الملل مدیریت اقتصادی و ایجاد محدودیتهای سیاسی به دور از عدالت، دخالتهای ناروا در حریم خصوصی مردم و بی توجهیهای فراوان به خواستههای نسل جوان جامعه به نحو شایسته عذرخواهی و با برنامه روشن نسبت به جبران خطاهای گذشته اقدام نمایند.
4- مدیرانی که در عمل و اجرا ناکارآمدی و ناتوانی خود را نشان داده اند، از مسئولیتها عزل و از مدیران شایسته و توانمند به ویژه جوانان خلاق و نوآور جایگزین نمایند.
5- حاکمیت با اعلام آشتی ملی زمینه حضور و مشارکت همه جناحها و جریانهای سیاسی و همه اقوام و مذاهب و اقلیتها را در اداره امور کشور فراهم و همه را از فرصتها و امکانات و ظرفیتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بهره مند کند.
6- از کلیه خانوادههایی که طی دو ماه گذشته در شهرها و موقعیتهای مختلف عزیزی را از دست داده اند، به نحو شایسته دلجویی به عمل آید و با کلیه کسانی که صرفاً به دلیل حضور در اعتراضات دستگیر و زندانی شده اند، با رافت برخورد و نسبت به آزادی آنان و رفع هرگونه محرومیت اقدام شود و فضای گفتگو و تعامل و محبت جایگزین روشهای تند و خشن و غیر اخلاقی گردد.
29 آبان 1401