دیشب تلویزیون گزارشی از یک زوج موفق پزشک از تبریز پخش میکرد که بسیار دیدنی و شنیدنی بود این گزارش به همه کسانی که هنوز رگه هایی از انسانیت، مسلمانی و اخلاق در وجودشان هست تذکر و هشدار می داد که در جامعه ما علیرغم همه نادرستی ها، دغل بازی ها، سوء استفاده ها و فرصت طلبی ها و سودجوئی های شخصی هنوز انسانهایی هستند که به ارزش هایی بالاتر و والاتر باور دارند.
این دو عزیز نمونه یک زوج خوشبخت موفق مسلمان و شایسته برای جامعه ما هستند و میتوانند الگو باشند.
مرد دکتر متخصص چشم تا به حال موفق شده بود که قریب به 40 هزار عمل جراحی چشم انجام دهد وگاهی از صبح تا پاسی از شب مشغول عمل باشد، به گونه ای که گفتند بیش از 60 عمل جراحی در یک روز بلند انجام داده.نکته جالب اینکه صدها مورد از این عمل ها نه تنها مجانی بلکه با کمکهای جانبی آقای دکتر همراه بوده است.
اما به نظرم جالب تر شیوه رفتار همسرشان بود؛ خانم دکتری که متخصص قلب بود نکته بسیار مهم، جالب و برجسته در زندگی شان این بود که آنچه برای عمل قلب انجام می داد و دریافت می کرد، همه در حسابی وارد می شد که کارت برداشت از حساب در اختیار پدر خانم دکتر که خود یک بازنشسته ارتش ونیک اندیش نیکوکار هست قرار میگرفت و اجازه داشت از حساب دختر دکتر متخصص متعهدش هرچه واریز میشود برای امور خیر برداشت کند. راستی همه ما از شنیدن چنین وقایع و داستان های زیبا از زندگی انسان های بامرام و با معرفتی همچون این زوج موفق با تمام وجود تحسین می کنیم اما کمتر به این مهم توجه داریم که چگونه و به چه شیوه این روشها در جامعه قابل ترویج است؟ چرا ما که از این اقدامات ارزشمند به وجد می آییم کمتر در عمل و رفتار خود تکرار می کنیم؟ اینجا سخن من با دولت و دولتمردان و حکمرانان و وظیفهای که آنان در قبال مشکلات مردم به خصوص طبقات ضعیف و فقیر دارند نیست. خطابم به انسانهای توانمند است. بدون شک درصدی از مردم از درآمدهای بالاتری برخوردارند و بدون تردید ده ها وصدها هزار نفر از زندگی مجلل و اشرافی برخوردارند که فقط با قیمت ماشینشان میتوانند چند واحد مسکونی یا چند آپارتمان برای افراد ناتوان فراهم کنند. ارزش خانه و ویلای شمال شهر و شمال کشور و دیگر امکاناتی که دارند و دیگر درآمدهایی که در داخل و خارج در اختیار دارند که بعضی از آنان تا 1000 برابر یک خانواده متوسط از مال و منال برخوردارند، چرا کمتر در این عرصه ها حضور و ورود پیدا می کنند؟ راستی این همه برخورداری با این همه امکانات در زندگی با چه هدفی؟ در هر خانوادهای چه میزان رفاه، آسایش، لذت، تفریح و گردش نیاز دارد ؟چرا امروز که جامعه دچار مشکلات فراوان است و امروز که با کمال تاسف نزدیک به 40 درصد جمعیت شهری زاهدان در حاشیه شهر و در بدترین شرایط زندگی می کنند درفقر شدید به سر میبرند و در بسیاری از روستاها از آب آشامیدنی مناسب برخوردار نیستند، چرا بخشی از ثروت خود را سخاوتمندانه وبزرگ منشانه با عزت و احترام و با افتخار و برای رضای خدا به کمک انسانهای هم نوع خود صرف نمی کنند؟ مگر به گفته قرآن در مال آنان حقی برای سائل و محروم نیست "وفی اموالهم حق معلوم للسائل والمحروم".
مگر بالاخره همه ما روزی نخواهیم رفت؟ بزرگترین درس و هشداری که کرونا به همه ما داده است، گرفتاری های ناگهانی در این بیماری و بعضاً رسیدن به نقطه پایان و پاسخ به بانگ الرحیل می باشد. بیاییم قدری از خداوند مددجویی و از انسان های موفق ایثارگر و با مرام و معرفت الگو بگیریم و وسوسه های شیطانی و نفسانی را کنار بگذاریم و آستین همت بالا زنیم و به ندای وجدان و اخلاق و انسانیت و بزرگان دین پاسخ مثبت دهیم و قدمی در راه رفع مشکلات جامعه برداریم و اینکه توانسته ایم علیرغم حب مال از آن بگذریم و در راه رضای خدا و کسب آرامش دنیایی و ثواب اخروی و ساختن یک زندگی انسانی و شرافتمندانه واقعی گام برداشتهایم بیش از گذشته لذت ببریم . در هر حال توجه نماییم که فرصتهای فراوانی پیش روی همه ما قرار میگیرد باید این فرصت ها را مغتنم بشماریم که معلوم نیست اگر از دست رود دوباره بتوانیم آنها را برگردانیم و از آن ها برای ساختن یک منش صحیح و یک زندگی انسانی اخلاقی با مردمداری و نوع دوستی بهره گیریم.
انشاءالله که خداوند به همه یاری دهد که در راه او گام بردارند و توفیق سلامتی و اجر فراوان اخروی در زندگی همیشه باقی و در بهشت جاودان نصیب فرماید.
با پوزش و عرض ارادت.
6 شهریور 1400