به نام خداوند گشایشگر دانا
اگر یک بار قانون حجاب و عفاف را کامل بخوانی، بسیار متاثر و متاسف میشوی که این چه قانونی است و این قانون سراسر آشوب و به هم ریختگی با چه انگیزه و هدفی تدوین و تصویب شده است؟
آیا واقعاً این قانون با هدف اصلاح و تعالی جامعه تصویب شده یا برای ایجاد خشونت و رعب و وحشت و درگیری؟
آیا این قانون موجب تقویت گرایش مردم و جوانان به دین و تقوا و پاکدامنی است یا عاملی برای ضربه زدن به سرمایه اجتماعی و حداقل باورهای اعتقادی و دینی؟ آیا تهیه و تدوین کنندگان این قانون به تجربیات گذشته در رفتارها و اقدامات بازدارنده مشابه مثل ممنوعیت ویدئو و ماهواره و بدحجابی توجهی داشتهاند؟ آیا آنها را مفید دیدهاند که چنین قانونی را تصویب کردهاند که تمام دستگاههای اجرایی و انتظامی و قضایی را درگیر بگیر و ببند مردم و جوانان میکنند؟
واقعیت این است که آنچه در این قانون آمده، به دلایل متعدد و با شناختی که از واقعیات و شرایط کشور و جامعه داریم نه اجرایی است، نه پذیرفتنی و نه مفید و اثربخش. بلکه اگر هم بتوان با به کارگیری همه تهدیدها و اعمال همه محکومیتها آن را به ظاهر در بخشهایی از سازمانها و ادارات و... اجرا کرد، حاصل آن جز ترویج نفاق، ریا، دورویی، مهاجرت و افت سرمایه اجتماعی نخواهد بود.
اما در نقد و نادرستی و ناکارآمدی این قانون با تاکید و باور به ضرورت ترویج درست و اصولی فرهنگ حجاب و عفاف با استفاده از روشهای فرهنگی، تربیتی، اخلاقی و عقلایی، نکات ذیل را فهرست وار ذکر مینمایم:
الف_ آموزههای دینی ما چنین میگوید که:
1_لااکراه فی الدین؛ در پذیرش اصل دین اجبار نیست، هر کس بر اساس بررسی و تحقیق و اختیار خودش، آزادانه باید دین را انتخاب کند.
2_ طبق آیه صریح قرآن وظیفه پیامبر فقط ابلاغ دعوت است: ما علی الرسول الا البلاغ یا در سوره بقره آیه 272 آمده: لیس علیک هداهم، هدایت مردم بر گردن تو نیست.
3_ سوره انعام آیه 107 میفرماید: اگر خدا میخواست آنان شرک نمیورزیدند و ما تو را پاسدار مردم قرار ندادهایم و وکیل آنان نیستی.
4_ سوره یونس آیه 99 میفرماید: اگر پروردگارت میخواست همه اهل زمین جبراً ایمان میآوردند آیا تو میخواهی مردم را وادار کنی تا ایمان بیاورند؟
5_ قرآن به ما می آموزد که مردم را با پند نیکو و حکمت به راه خدا دعوت کنیم: ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنه.
6_ آموزههای دینی به ما میگوید: «من لا معاش له لا معاد له» همچنین «کاد الفقر ان یکون کفرا» یعنی بین ایمان و معاش رابطه ای مستقیم برقرار است. (شکم گرسنه دین و ایمان ندارد)
7_ و در روایتی از پیامبر خدا داریم که نان را گرامی بدارید که اگر نان نبود نه روزه میگرفتیم نه نماز میخواندیم (اهمیت شرایط اقتصادی در دینداری جامعه)
8_ خداوند عامل موفقیت پیامبر را در نرمخویی و مدارا با مردم میداند و میفرماید اگر تندخو بودی و رفتار خشن با مردم داشتی مردم از گرد تو پراکنده میشدند، پس از خطاهای مردم درگذر و برایشان طلب مغفرت نما و با آنان مشورت کن.
ب_ تجربه 40 سال گذشته نشان میدهد:
به دلیل عدم استفاده از روشهای آموزشی و تربیتی صحیح و ناآگاهی در چگونگی برقراری ارتباط و تعامل و گفتگو با جوانان و زنان، با کمال تاسف در کارهای فرهنگی و تربیتی نه تنها توفیق نداشتهایم، بلکه مجموعه رفتارها و اقدامات حکومتی، موجب فاصله بیشتر مردم به ویژه نسل جوان از ارزشهای اخلاقی و دینی شده است. استفاده از روشهای تبلیغی یک سویه در صدا و سیما و فقط توجه به سلیقه بخشی از مخاطبان، موجب افت شدید مخاطبین این نهاد فرهنگی و ملی شده است.
نظام تعلیم و تربیت ما به دلیل نپرداختن به برنامههای مفید و اثربخش تربیتی و رفتاری، حاصلش فاصله گرفتن بخش زیادی از جوانان از ارزشهای دینی و اعتقادی و مقاومت بخشی از آنان به رعایت ظواهر دینی مثل حجاب و پوشش گشته است و هنوز دست اندرکاران به جای پرداختن اصولی و علمی به مسائل اجتماعی و فرهنگی و درس گرفتن از روشهای نادرست گذشته به دنبال برخورد با معلولها و بگیر و ببند و جریمه و زندان هستند.
ج_ عدم توجه به تغییرات فناوری و ارتباطات جهانی:
نکته بسیار مهمی که بسیاری از دستگاهها و نهادهای فرهنگی و مبلغین دینی ما نسبت به آن غفلت دارند، تغییراتی است که از سه دهه قبل با گسترش ارتباطات مجازی و اینترنت آغاز شده و جوامع، دیگر از حالت بسته و محدود با جامعه و فرهنگ جهانی به طور همزمان مرتبط هستند و هر لحظه و هر ساعت، هر کس میتواند با استفاده از موبایل در اختیارش به انواع و اقسام فضاها و امکانات سمعی و بصری در دنیا متصل شود و هرچه میخواهد ببیند و بشنود و علیرغم ایجاد انواع و اقسام محدودیتها، باز این دسترسی ها به راحتی برای بسیاری از مردم به ویژه جوانان مهیاست.
شرایط جدید، موجب گسترش طرح سوالات، ابهامات و شبهات زیادی در مسائل دینی و اعتقادی گشته که متاسفانه نهادهای دینی و بخش زیادی از مبلغین و عالمان دینی در پاسخگویی مناسب به آنها با زبان روز و به طور جذاب ناتوان هستند. تصویب کنندگان قانون حجاب و عفاف یا درک درستی نسبت به این تغییرات ندارند یا خود را به تجاهل میزنند و یا چون از روشهای اثربخش متناسب با این شرایط آگاهی لازم ندارند، به جای استفاده از روشهای ایجابی و مفید به روشهای سلبی و بازدارنده و تهدید و شداد و غلاظ روی آوردهاند که قطعاً زیانش به مراتب بیشتر از منافعش (اگر داشته باشد) خواهد بود.
د_ مردم برخوردهای دوگانه و متناقض را نمیپذیرند:
به نظر میرسد سیاستگذاران اداره امور کشور در پرداختن به مسائل دینی و رواج آن در جامعه اولویتبندی بر اساس اهمیت و جایگاه آنها را مورد توجه قرار نمیدهند، مسائل اساسی و مهم در حاشیه و اموری با درجه اهمیت کمتر، در راس قرار میگیرد. مثلاً استقرار عدالت در جامعه که اصلیترین هدف انبیاء الهی بوده و از آرمانهای انقلاب، فراموش میشود و ظلم و تبعیض در حوزههای مختلف به ویژه در امور اقتصادی به شدت گسترش می یابد، خدمت به مردم و رسیدگی به معیشت آنان و توجه به اقشار متوسط و ضعیف از جمله کارگران و کارمندان و فرهنگیان علیرغم همه شعارها فراموش و سیاستهای غلط و نادرست اقتصادی هر روز بر آنان فشار بیشتری وارد میسازد و تورم و گرانی هر روز شرایط را بر این اقشار سختتر میسازد؛ ولی ربا خواری، که حکم جنگ با خدا را دارد در کنار اختلاس و ارتشا با کمال تأسف هر روز بیشتر گسترش مییابد و هیچ نهاد و ارگان و ستاد امر به معروف و نهی از منکری، صدایش در نمیآید و در مقابل همه به دنبال حجاب، تلاوت و حفظ قرآن، مجالس روضه و عزا و دیگر امور مناسکی و ظاهری دین شب و روز در تلاشند و فروع جای اصول و ارزشهای اساسی دین را گرفته است. خوب است صادقانه تامل کنیم و چشم خود را خوب بشوییم و آنچه در جامعه میگذرد را بنگریم و اگر واقعاً درد دین داریم، به اصلاح امور اساسی بپردازیم و باور کنیم که «من لا معاش له لا معاد له»