هو الفتاح العلیم
«عمل کننده و رهرو بدون شناخت و آگاهی، همچون مسافریست که در مسیر درست حرکت نمیکند هر چقدر بر سرعتش بیفزاید از مقصد و هدف دورتر میشود.»
آیا به این سخن امام صادق علیه السلام اعتقاد و باور داریم؟ اگر در مسیری، سه سال، چهار سال،10 سال یا 20 سال حرکت کردیم و نه تنها نتیجه نگرفتیم، بلکه نتیجه عکس گرفتیم، باز هم باید متعصبانه و با توهم و اصرار، همان راه را ادامه داد و به حرف و سخن صاحبنظران و دلسوزان این ملک و ملت وقعی ننهاد؟ چرا از تاریخ درس نمیگیریم؟ چرا یک کشور بزرگ با شعار باید اداره شود؟
خداوند در قرآن میفرماید: برای مقابله با دشمن باید مجهز به امکانات و تسلیحات مدرن شوید (و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه...) باید توان و آمادگی مقابله با دیگران و دشمنان را به نحوی متناسب در خود فراهم کنید، مقابله و غلبه بر قدرتهایی با30 یا40 و به عبارتی 100 برابر امکانات، کجا امکان داشته؟ چرا توجه نمیکنیم؟
قرآن مجید در سوره انفال در آیات 65 و66، ابتدا خطاب به مومنان میفرماید اگر 20 نفر شما صابر باشند، بر 200 نفر از دشمن میتوانید غلبه کنید و صد نفر شما بر هزار نفر از کفار میتوانید غلبه کنید، بعد بلافاصله در آیه بعد، خداوند متعال خود میفرماید: اینک خدا بر شما سبک گرفت و با توجه به ضعف و ناتوانی که در شما دید، اگر شما 100 نفر صابر باشید، بر 200 نفر و اگر هزار نفر باشید، به اذن خدا و در چهارچوب قانونمندی او بر 2000 نفر پیروز میشوید. آیا بالاتر از نظر خدا و قرآن هم هست؟ مفهوم این آیه شاید این باشد که در مقابله با دشمن باید واقع بین و اهل محاسبه و سنجش بود؛ نباید نسنجیده بیگدار به آب زد، حالا در مقایسه در شرایط امروز لازم است علاوه بر نیروی انسانی، به تجهیزات و تسلیحات مدرن و فناوریهای علمی روز نیز توجه کرد. در زمان صدر اسلام تفاوت طرفین از نظر تجهیزات، در حد اسب و شتر و کیفیت شمشیر و نیزه بود، به همین دلیل مقایسه بین نیروی انسانی مومن و کافر می کند و در آن هم نظر غلبه یکی بر 10 نفر به پیروزی یک تن بر دو نفر تقلیل مییابد. باز لازم به توجه است در 13 سال اول که پیامبر و مسلمانان در مکه در ضعف بودند، علیرغم آزار و اذیت و شکنجههای کفار علیه مسلمانان، پیامبر اکرم صلوات الله علیه هیچ دستور حملهای ندادند، فقط تبلیغ بود و دعوت به صبر در مقابل مصائب که مظهر آن سه سال شعب ابیطالب بود، بعد هم در مدینه مشاهده میکنیم در اولین نبرد، مسلمانان که سرشار از ایمان و انگیزه برای مقابله بودند، بر کفار غلبه میکنند، اما در جنگ بعدی یعنی احد به دلیل اشتباهات و ضعفهایی که مسلمانان از خود نشان دادند، شکست میخورند و تعداد زیادی از یاران نزدیک پیامبر و در راس آنها حمزه، عموی رشیدش به شهادت میرسد و زشتترین برخوردها با پیکر پاکش میشود، ولی همین پیامبر پس از شش سال علیرغم توفیقاتی که در نبردهای بعدی داشتند، با کفار قریش، در حدیبیه صلحنامه امضا میکنند و بخشی از شرایط تحمیلی دشمن را نیز میپذیرند و از سفر به مکه منصرف میشوند و در سال بعدش با عزت، فتح مکه رخ میدهد.
پیامبر رحمت پس از فتح، همه کفار حتی قاتل عموی عزیزش را مورد عفو قرار میدهد و خانه ابوسفیان را خانه امن اعلام میکند و اینگونه دلها را به دست میآورد و این سخن مشهور ابوسفیان به همسرش هند است در مقابل این سوال که چه شد محمد این گونه بر عظمت ما غلبه کرد؟ و او درپاسخ گفت محمد بر دلها حکومت میکند. مگر نه این است که خداوند در قرآن میفرماید: «و لکم فی رسول الله اسوة حسنه» چرا ما از رفتار، منش و سیره رسول خدا درس و الگو نمیگیریم؟
تجربه موفق پیروزی انقلاب اسلامی براساس جلب نظر و همراهی مردم از طرف امام با صدور پیامها و اعلامیهها و رفتار صادقانه و مخلصانه با مردم بود و نتیجه بیبدیلش نیز بعد از حدود یک سال البته در تداوم 80 سال مبارزه از مشروطه تا سال 57 دیده شد. در جنگ تحمیلی هم بارها پیروزی و گاهی شکستهای سخت هم در نبردها داشتهایم و نهایتاً با تدبیر و تصمیم تاریخی امام و پذیرش قطعنامه، در اوج محدودیتها و مشکلات داخلی، نتیجه نهایی جنگ به نفع ایران رقم خورد و دشمن به هیچ یک از اهدافش نرسید، هرچند جنگ،خرابیهای وسیعی از خود به جای گذاشت و هشت سال از بهترین فرصتها برای سازندگی و پیشرفت کشور، صرف جنگ و تبعات آن گردید.
آنچه از مقابله با دشمنان و در راسشان آمریکای جنایتکار در چند دهه گذشته با اعمال انواع تحریمها مشاهده میکنیم، به ویژه آنچه در دوره اول ترامپ قلدر دیدیم و اینک بدترش را در این دوره شاهدیم، این بوده که شرایط و توان اقتصادی کشور خاصه بعد از خروج آمریکا از برجام، هر سال ضعیف و ضعیفتر شده، سرمایهگذاری به ویژه سرمایهگذاری خارجی کم و کمتر شده، تورم شکننده بالای 30 و 40 درصد، بر مردم و اقشار ضعیف فشار مضاعف آورده، نرخ طلا و سکه و دلار بیمحابا افزایش یافته، ارزش پول ملی به شدت افت کرده و سفره مردم و وضعیت معیشت آنان، خاصه دهکهای پایین و میانی هر سال ضعیفتر شده است. تو لید ملی و صادرات دچار افت شدید شده است، علی رغم تلاشهای شبانه روزی دولت و دستاندرکاران امر متاسفانه با انواع ناترازی ها به ویژه در حوزه برق، گاز و آب روبرو هستیم و بخش زیادی از وقت گرانبهای دولت و مدیران ارشد صرف این نوع مشکلات جاری و روزمره شده و تغییر شرایط منطقه و تضعیف شدید جبهه مقاومت در محیط پیرامون نیز مزید بر علت گشته است.
در چنین شرایطی بیش از هر چیز باید به عنصر تدبیر، آن هم تدبیر جمعی و استفاده اثربخش از همه نظرات و مشورت با مردم در امور که دستور خدا به پیامبرش نیز هست، بها داده شود. با نقد و بررسی صادقانه، منصفانه و عالمانه شرایط به اصلاح اشتباهات و تجدید نظر در چگونگی تعامل با دنیا پرداخته شود و بپذیریم همچون پیامبر خدا، با سرکرده دشمنان اصلی میتوان مذاکره کرد و بخشی از نظرات او را هم پذیرفت. البته رویه و منش رسول الله (ص) توسط ائمه (ع) نیز مورد توجه قرار گرفت: امام علی علیه السلام در جنگ صفین و پذیرش حکمیت، امام حسن علیه السلام در صلح شرافتمندانه با معاویه، موعظه و دعوت امام حسین علیه السلام به مذاکره قبل از رویداد تلخ کربلا و رفتار دیگر ائمه به ویژه امام رضا (ع) با حاکم مکار زمان خودش در همین راستا بوده است.
در جمع بندی به نظرم در تصمیمگیریهای کلان امروز کشور، سه چیز باید اصل قرارگیرد :
1. مردم؛ که ولی نعمت ما هستند، بیش از این آسیب نبینند و با اقدامات درست و سنجیده، همراهی و همدلی آنها با نظام بازسازی شود تا بتوان با جلب اعتماد آنان و تقویت سرمایه اجتماعی، قویترین پشتوانه را برای کشور و سازندگی و بازسازی اقتصاد و زیرساختها فراهم ساخت.
2. اسلام؛متاسفانه به دلایل گوناگون از جمله ضعف عملکرد جمهوری اسلامی در بهبود و توسعه مطلوب کشور و رسیدگی به مسائل و مشکلات مردم، دلزدگیهای زیادی از نظام دینی رخ داده و به تبع آن دین گریزی به ویژه در بین جوانان رو به گسترش است. بدیهی است با تغییر در سیاستها و اصلاح رویهها و گام برداشتن به سوی بهبود و توسعه اقتصاد و کشور، امکان تغییر رفتار و گرایش مردم به دین و ارزشهای اعتقادی و انسانساز اسلام نیز تغییر مییابد.
3. ایران؛ که متاسفانه به دلایلی که ذکر شد، در عرصه جهانی و منطقهای آسیبهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اعتباری زیادی دیده است. ایرانی که در تاریخ گذشته اش از مقتدرترین کشورهای جهان، مهد فرهنگ و هنر و تمدن و برخوردار از اسطورههای فرهنگی و علمی بزرگی چون حافظ، سعدی، فردوسی، مولانا و ابن سینا ؛ ابوریحان و رازی بوده، امروز در شاخصهای گوناگون اقتصادی، اجتماعی و حکمرانی در رتبههای پایین یا بعضاً میانی رتبه بندیهای جهانی قرار گیرد. ایرانی که بر اساس اهداف چشم انداز قرار بود بعد از 20 سال، یعنی در سال جاری رتبه اول کشورهای منطقه در شاخصهای گوناگون باشد، متاسفانه نه تنها چنین نشده، بلکه فاصله آن از رقبا بیشتر شده و حالا مردمش غبطه شرایط کره و ترکیه و عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس با موقعیت برتر را میخورند و بعضا برای زندگی و سرمایه گذاری به برخی از این کشورها مهاجرت میکنند.
در پایان به عنوان جمعبندی لازم است تاکید کنم که سه اصل و محور کلیدی و هویتساز بالا یعنی مردم، اسلام و ایران و در یک کلمه «جمهوری اسلامی ایران»، لازم است به طور جدی و همه جانبه مورد سنجش، عارضه یابی در اجرا، نوسازی و توانافزایی اثربخش، متناسب با واقعیات و شرایط امروز ایران و جهان قرار گیرد.
امید که به لطف و عنایت خداوند متعال با بیداری از غفلتها، از دست ندادن فرصتها و اتخاذ سیاستهای راهبردی تحول ساز و جلب همراهی و مشارکت مردم، شرایط جدید و زیبایی را در ایران عزیز شاهد باشیم و دعای تحویل سال در حق ملت ایران به زیبایی تعبیر و اجابت شود:
یا محول الحول و الاحوال! حول حالنالی احسن الحال، انشاء الله.
سید حمید کلانتری 2/2/1404