آنچه بیش از هر چیز در این نشست خودنمایی میکرد و برای همه مدیران میتواند درس و الگو باشد، حوصله فراوان رهبر انقلاب و استماع بانشاط و بادقت حرفهای دیگران بود و سعه صدری که نسبت به پارهای صحبتهای صریحتر و غیررسمیتر افرادی که از میانه جماعت برخاستند و بیپیرایه و قدری تند حرفها و گلایههایشان را مطرح کردند، مزید بر آن حوصله بود.... شنیدم چندی پیش مقام مسئولی از یک سازمان مهم به همین استان یزد سفر داشته، ولی بسیار بیسروصدا و حتی یک جلسه خشک و خالی هم برای گروههای مخاطب و مرتبط با حوزه کاری خود نداشته و به تهران بازگشته است.
شنبه شب در دیدار رهبر انقلاب با منتخبین و به عبارتی نخبگان یزد، شرکت کردم. جمع زیادی دور هم جمع شده بودند؛ از هنرمندان و فرهنگیان تا دانشگاهیان و پزشکان، تا بازاریان و صنعتگران، تا ورزشکاران و کارگران، زنان و جوانان و بالاخره از هر گروهی تعدادی آمده بودند. تعدادی از یزدیهای مقیم تهران، در رشتههای مختلف نیز حضور داشتند.
هر چند جلسه با تأخیر یک ساعتهای آغاز شد (که بهتر است در چنین جلساتی که از هر جهت باید الگو برای دیگران باشد، اینگونه تأخیرها رخ ندهد) ولیکن نشستی گرم، صمیمی و جذاب بود. حدود یازده نفر طبق برنامه صحبت کردند. دو، سه نفر نیز میهمان خارج از برنامه و خودجوش از میان جمع برخاستند و وقت خواستند و رهبری هم با بزرگواری وقت دادند و آنها حرفهایشان را کامل و مشروح مطرح کردند.
حدود سه ساعت صحبتهای حضار به طول انجامید. آنچه بیش از هر چیز در این نشست خودنمایی میکرد و برای همه مدیران میتواند درس و الگو باشد، حوصله فراوان رهبر انقلاب و استماع بانشاط و بادقت حرفهای دیگران بود و سعه صدری که نسبت به پارهای صحبتهای صریحتر و غیررسمیتر افرادی که از میانه جماعت برخاستند و بیپیرایه و قدری تند حرفها و گلایههایشان را مطرح کردند، مزید بر آن حوصله بود.
بیش از آنکه بخواهم محتوای این جلسه را تحلیل کنم، به نظرم رسید این رویه را مورد تأکید قرار دهم، آنچه که متأسفانه در نشستهای سطوح پایینتر در میان دیگر مقامات کمتر دیده میشود. مسئولان ما کمتر حال و حوصله شنیدن دارند. گاهی فکر میکنند خود همه چیز را میدانند و بینیاز از شنیدن نظرات و دیدگاههای دیگران هستند. یا فضای جلسه را به گونهای میسازند که افراد حرفهای خود را خیلی باعجله و مختصر مطرح نمایند و امکانی برای نقد و تحلیل و پرسش درباره مسائل به صاحبنظران حاضر در مجلس فراهم نمیشود.
مردم امروز بیش از هر چیز توقع و انتظار دارند که همه حرفهایشان شنیده شود. دوست دارند مورد توجه و احترام قرار گیرند. اگر بزرگترین سرمایه کشور و نظام ما مردم هستند و مردمسالاری دینی مورد تأکید رهبر انقلاب را باور داریم، باید از روشهای یکسویه و مستبدانه بپرهزیم، باید از عکسالعملهای تند و تخریبی در برابر نظرات دیگران خودداری نماییم؛ باید عرصه گفتوگو و مشارکت را باز و فرصت مناسب برای طرح دیدگاههای منتقدان و حتی مخالفان را فراهم سازیم. طبیعی است کسانی با این رویه مخالفت میکنند که نگران باشند؛ نگران از کوتاهیها، تخلفات یا نارساییها یا نگران از ناآگاهی و بیاطلاعی. در غیر این صورت، کسانی که حسابشان صاف و پاک است، یا به حوزه مسئولیت و مدیریت خویش تسلط و آگاهی دارند، دلیل ندارد نگران باشند، بلکه با روی باز و با اعتماد به نفس تمام از اینگونه تعاملات استقبال خواهند کرد. نه مثل مقام مسئولی از یک سازمان مهم که شنیدم چندی پیش به همین استان یزد سفر داشته، ولی بسیار بیسروصدا و حتی یک جلسه خشک و خالی هم برای گروههای مخاطب و مرتبط با حوزه کاری خود نداشته و به تهران بازگشته است.
در هر حال، این شیوههای مبتنی بر گفتوگو و تعامل، موجب تفاهم و همراهی هرچه بیشتر مردم با نظام و مشارکت مؤثرتر آنان در حل مسائل و مشکلات اساسی کشور خواهد شد. خاصه در مقطعی که همه باید در ایجاد یک عزم ملی برای دستیابی به اهداف و آرمانهای برنامه بلندمدت چشمانداز فراهم سازیم.