پدیده نامگذاری سالها به نامها، عناوین و موضوعات مختلف توسط رهبر انقلاب امری مبارک است اما برای دستیابی به اثر بخشی بهتر نیازمند تمهید مقدماتی است تا موضوع لوث نشود و به امری تشریفاتی و صرفا تبلیغی یا شکلی محدود نشود. متاسفانه در این قسمت که عمدتا مسوولیت مدیران ارشد اجرایی کشور و دستگاهها و نهادهای قانونی به ویژه نهادهای فرهنگی و فرهنگساز است با مشکل جدی روبهرو هستیم؛
نه موضوع در جامعه خوب تبیین میشود نه ابعاد موضوع آشکار میشود، بنابراین اصل موضوع روی زمین میماند و به تعدادی بیلبورد شهرداری، سازمان تبلیغات و سازمانهای دولتی و زیرنویسهای صفحه تلویزیون و مطلع بعضی سخنرانیها بهعنوان زینت و خالی نبودن عریضه محدود میشود. به عنوان مثال سال وحدت ملی و انسجام اسلامی خوب است مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. نمودها و نمادها و اقدامات انجام یافته در جهت ارتقای وحدت در جامعه چه بوده است؟ آیا به سمت وحدت پیش رفتهایم یا به سمت اختلاف؟ آیا همبستگی و تفاهم بین گروهها و جریانهای فکری و سیاسی به سمت برنامهها و منافع ملی گسترش یافته است یا از هم گسیختگیها و تضادها. اگر از طرف دفتر مقام معظم رهبری نهادی برای پایش موضوع و اعلام نتایج و آثار مسوول میشد قضاوتها دقیقتر و روشنتر میگردید. یکی از پیشنیازهای رسیدن به نتیجه مطلوبتر در این راستا، تبیین، طراحی و تدوین اهداف، ابعاد و راهکارهای رسیدن به موضوع و تعیین شاخصهایی برای سنجش و ارزیابی روند و چگونگی پیشرفت امر است و مهمتر از همه زمینهسازی ذهنی و فرهنگی موضوع در اقشار مختلف و مخاطبین متنوع پیام در جامعه است. اما عنوان تعیینشده برای امسال نوآوری و شکوفایی است؛ سوالات ذیل برای دستیابی به نوآوری و شکوفایی قابل طرح میباشند: نوآوری و شکوفایی در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، فناوری و هر یک از زیربخشهای این عرصهها چه مفهومی دارد؟ نوآوری و شکوفایی در چه محیطی و در چه فضایی قابل بروز و ظهور است؟ مشوقها و محرکهای توسعه نوآوری و شکوفایی چیست؟ موانع و عوامل محدودکننده یا بازدارنده در این حوزه کدامند؟ کیفیت اعتماد و ارتباط مردم با نظام چه تاثیری در نوآوری و شکوفایی دارد؟ نقش دولت، مجلس و قوه قضائیه در این زمینه چیست؟ نقش دستگاههای فرهنگی و آموزشی به ویژه رسانه ملی و نهاد آموزش و پرورش در توسعه و تحقق اهداف نوآوری چیست؟ امید به آینده در بین جوانان یا بیانگیزگی و بیتفاوتی آنان چه تاثیری بر موضوع خواهد داشت؟ نمادها و شاخصههای نوآوری و شکوفایی که قابل اندازهگیری باشند کدامند؟ و چندین سوال مشابه که هر یک قابل تبدیل به سوالات دقیقتر و جزئیتر نیز میباشند در این رابطه میتوان طرح نمود که شایسته است مسوولان امر به صورت ویژه به آن بپردازند. یکی از مسائلی که تبیین آن در این حوزه بسیار اهمیت دارد رابطه و جایگاه بهرهوری به عنوان یکی از کلیدیترین مسائل اساسی و از عوامل موثر در رشد و توسعه کشور با نوآوری و شکوفایی است. اما آنچه در این مجال لازم است اشاره شود، این است که اگر انتظار عالیترین مرجع مدیریت نظام گسترش نوآوری در جامعه است باید توجه کنیم نوآوری در محیط امید و امیدواری در محیط شاد و با نشاط، در محیط تلاش و کوشش، در فضای رقابت و تکاپو رشد میکند. نوآوری در فضای مشارکت و همکاری و تفاهم و همبستگی توسعه مییابد. اختلاف و افتراق مخرب نوآوری است. بیانگیزگی، بیتفاوتی، دلمردگی و افسردگی با نوآوری سازگار نیست، کسی که در مشکلات اولیه زندگی و شغلی و خانوادگی خود درمانده است و توانی برای حل آنها نمییابد و برای خود حامی و پشتیبانی احساس نمیکند، میتواند فردی نوآور باشد. محیطهای اداری گرفتار بروکراسی و روزمرگی، که همه منتظر پایان ساعت کار اداری هستند یا محیطهایی که در آن تشویق و تنبیه در جای خود اعمال نمیشوند و سازمانها و نهادهایی که فضایی برای انتقاد کردن و انتقاد شنیدن، امکانی برای ارائه پیشنهاد و تذکر در آنها فراهم نشده است نمیتوانند جایگاهی برای نوآوری و شکوفایی داشته باشند. مدیرانی که قدرت ریسک ندارند و یا میدانی برای عرض اندام و پیشبرد طرحهای خود نمیبینند، نمیتوانند نوآور و گسترشدهنده نوآوری باشند. کارشناسان و نیروهای مبتکری که خود را تحت مدیریت افرادی ناتوان و ضعیف که اصول اولیه مدیریت و توسعه و روابط انسانی را نمیدانند، باور ندارند و گرفتار میبینند عملا خود را در معرض نوآوری و ابتکار و خلاقیت نمیبینند. نوآوری قبل از هر چیز نیازمند تغییر نگرشها و باورها و رفتارهاست. نیازمند مدیران خلاق و نوآور است. نیازمند ایجاد فضای امید و انگیزه است. محیط نقد و انتقاد و پیشنهاد را میطلبد. نیازمند به سعه صدر و گذشت و میدان دادن به نیروهای مبتکر و نوآور است. نیازمند مدیرانی با حسن ظن و مثبتنگری و برخوردار از دیدی باز و بلند به مسائل پیرامون است. نوآوری باید مبتنی بر اندیشه، علم و دانش باشد، هر کار جدیدی یا هر بههمریختگی و برهمزدنی را نباید نوآوری بدانیم. نوآوری مدنظر آن است که حتما به شکوفایی و رشد منجر شود. نوآوری نیازمند درک درستی از شرایط و موقعیت خود در عرصه جهانی و برداشت صحیحی از کاستیها و عقبماندگیها و دلایل آنهاست. در نهایت نوآوری نیازمند ایمان، اراده و توکل است. اگر عزم نباشد اگر خواست و باور نباشد، نوآوری رخ نخواهد داد و یا به امری صوری، تبلیغی و شکلی مثل پارهای از اقدامها و رویدادهای مشابه تبدیل خواهد شد. میخواستم به رابطه بسیار مهم و موثر بهرهوری و نوآوری و شکوفایی نیز بپردازم که به دلیل طولانیشدن یادداشت پرداخت به این موضوع را به فرصتی مستقل وامیگذارم.