یکی از چالشهای اساسی که در دولت نهم بیشتر گریبانگیر آن هستیم، چالش مدیریت و بی توجهی به شایستگی ها، در عزل و نصب هاست و صلاحیت ها و کارامدی هایی که در این مسیر از دست می رود . انرژی های فراوانی هدر می رود ، کارها و اقدامات زیادی معطل می مانند ، چه بسیار انگیزه هایی که در این جابجایی ها می سوزد و چه اعتمادهایی که از دست می دهیم و البته بازگشت آن بسیار دشوار است . چرا این قدر در انتخاب و تعیین مدیران بی توجهی می شود ..... ما که هرگز حاضر نیستیم به کسی که رانندگی نمی داند، ماشینی مدل بالا بدهیم ، چطور حاضریم مسئولیت یک سازمان بزرگ چند میلیاردی یا چند ده میلیاردی یا اداره یک حوزه و بخش مهم که امروز امانتی است در دست ما، بر عهده افرادی بگذاریم که از حداقل توانایی ، تجربه و تخصص در آن زمینه برخوردارند. این رویه رفتاری است کاملا مغایر و مقابل با عدالت . چرا که عدل یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دادن .
به استاندار محترم که با انگیزه خدمت در میانه راه عهده دار مسئولیت شدند توصیه می نمایم با توجه به فرصت محدود کمتر از دو سالی که از عمر این دولت باقی است ، به نیروهای موجود با همه ضعف ها و قوت هایی که دارند اعتماد نمایند ، انگیزه بدهند و فعالشان نمایند تا با علاقه مندی به تلاش بپردازند . این زمان کوتاه را صرف عزل و نصب ها و حرف و حدیث های قبل و بعد نکنند . حداقل مزیت مدیران موجود، آن است که مدتی ولو به صورت آزمون و خطا تجربه کسب کرده اند و به مسائل حوزه و دستگاه خود آشنا شده اند .
بدون تردید هر جابجایی چندین ماه اختلال کاری ایجاد می کند ، البته موارد کاملا خاص و ضروری و در حد چند مورد در کل استان می تواند مستثنی باشد. آن هم به سبک حضرت یوسف که برای عهده داری مسئولیت و پذیرش امانت، دو ویژگی حفیظ و علیم را ملاک قرار می دهد.