دیدگاهی که بسیاری از آینده پژوهان و صاحبنظران توسعه بر آن باور دارند این است که تصمیمات و اقدامات امروز ما می تواند نسل آینده و نسل های بعد از ما را خراب کند. و البته متقابلاً تدابیر و برنامه های درست و اصولی می تواند آینده زیبایی را برای آنان که خواهند آمد نوید دهد. بگذریم از شرایط امروز ما که بسیاری از اقدامات و اتفاقات نه تنها آینده را نا بسامان می سازد بلکه وضع حال را هم نا امن و ناپایدار می سازد.
چند نمونه از این تصمیمات که با آن مواجه هستیم قابل ذکر است:
عدم رعایت اصل تعادل بین نسبت سرمایه گذاری و پس انداز با مصرف اگر مصرف آنچنان گسترش یابد که سهم سرمایه گذاری را هم ببلعد، آینده دچار رکود خواهد شد. اگر امروز ظرفیت های تولیدی و اقتصادی را گسترش نبخشیم و عرصه های کار و تولید را مهیا نسازیم آینده را با بیکاری و فقر خواهیم ساخت. والبته برای توسعه سرمایه گذاری باید به مقدماتش از جمله امنیت سرمایه گذاری و بهبود محیط کسب و کار و رقابتی شدن فضای اقتصاد توجه نمود.
اگر امروز به فکر زیر بناها و زیر ساخت های اساسی در کشور نباشیم اگر به اندازه کافی و متناسب با رشد جمعیت، نیازهای نسل آتی را با همه تغییرات و تفاوت هایی که با نسل امروز دارند در نظر نگیریم؛ اگر توسعه و طراحی شهرها و کیفیت ساخت وساز خیابانها و فضاهای عمومی همراه با در نظر گرفتن تحولات اجتماعی نباشد، فردا شهری امن و آرام برای زندگی نخواهیم داشت. همین طور این نگاه را به سایر زیر ساخت های ارتباطی- جاده ها- خطوط ریلی – حمل و نقل- مخابرات- IT – فرودگاه ها- بنادر- سدها و شبکه های آبیاری و انتقال- نیروگاه ها و پالایشگاهها را می توان تعمیم دادکه بی تدبیری در هر حوزه و انجام اقدامات نسنجیده چه تبلیغات مخرّبی را به همراه خواهد داشت.
موضوع محیط زیست که با کمال تأسف در کشورهایی مثل ما دچار غفلت اساسی هم در گذشته، هم زمان حال بوده و هستیم و بدتر از همه نبود تدابیر روشن و سیاست های مشخص برای برون رفت از بحران است. در حالیکه بسیاری از بیماری های قلبی، ریوی و تنفسی و مرگ و میرهای فراوانی ناشی از رشد آلودگی ها و آلاینده هاست، آنچه مسلم است دولت های زودگذر چهارساله و هشت ساله اگر پایبند قانون و سیاست های مؤثر بلند مدت در مسائل زیست محیطی نباشند و خود را متعهد به پاسخگویی به جامعه می دانستند شاهد فجایع بزرگی چون نابودی دریاچه ارومیه و پراکنش وسیع ریزگردها و گسترش بیابانهاو... نمی بودیم.
آنچه در پایداری ساختمان های ماندگاری چون مساجد و کلیساهای چندصد ساله یا چند هزار ساله با آثار تاریخی و میراث فرهنگی برجسته و ماندگار در تمدن های مختلف شاهدیم ریشه در فرهنگ، اندیشه و نگاه حاکمان و صاحبان قدرت و ثروت در دوره های گذشته داشته است.
اگر نگاهی به معماری و طراحی بناهایی چون میدان امام اصفهان و مساجد جامع یزد و کرمان پرسپولیس، تاج محل، عجایب هفت گانه جهان و راه ابریشم و کاروانسرهای تاریخی بیاندازیم حکایت از عظمت اندیشه و بلند نظری و دید وسیع گذشتگان دارد.
داستان آن پیرمرد جوز کار که در واپسین روزهای حیاتش درخت گردو می نشاند را همه شنیده ایم که درپاسخ به سئوالی که از انگیزهاش پرسیده بودند جواب داد. دیگران کاشتند ما خوردیم ما بکاریم تا دیگران خوردند. بسیاری از ثروت های علمی و فن آوری که در زندگی دیروز و امروز در معماری، فیزیک نجوم، مهندسی، پزشکی، ارتباطات و... برای بشر سرنوشت ساز بوده اند ناشی از تلاش و سخت کوشی بزرگان علم و دانش در گذشته بوده است که اگر همت و تلاشی بزرگ نمی داشتند با این همه تحول و پیشرفت به ویژه در قرن نوزده و بیست روبرو نمی شدیم.
لسترتارو در کتاب ارزشمند ثروت آفرینانبر این موضوع تأکید دارد که سومین انقلاب صنعتی (انقلاب اطلاعات و ارتباطات) عناصر سازنده هرم ثروت را به ترتیبی جدید از نو می چیند کسی به درستی نمی داند که قاعده بازی چیست؟ برندگان کسانی خواهند بود که ماهیت ثروت را در اقتصاد متکی به دانش، زودتر دریابند.
و حال سئوالی که مسئولین و دست اندر کاران اداره امور کشور باید به آن پاسخ دهند این است که آیا پایه های درستی برای رشد و توسعه کشور گذاشته شده است؟ آیا اهداف بلند مدت و سیاست های کلان در بخش ها و حوزه های مختلف مبتنی بر چشم انداز بیست ساله طراحی شده است؟ آیا نظام و شاخص های تعریف شده علمی برای سنجش میزان دست یابی به اهداف در هر یک از بخش ها و زیر بخش های اقتصادی، اجتماعی تعیین شده است؟ آیا روند توسعه کشور در جهت دستیابی به اقتصادی شکوفا، صنعتی مدرن و پیشرفته متکی به دانش داخلی، نیروی انسانی کارآمد و توانمند، پیشرفت علم و فناوری متناسب با نیازهای واقعی و توجه به زیر ساخت های کیفی و جامع در حرکت است؟ آیا سرمایه اجتماعی، مشارکت، مسئولیت پذیری، شفافیت و اعتماد عمومی رو به رشد است؟ آیا جوانان ما و نخبگان جامعه و ثروت های انسانی کشور امیدوار به آینده هستند؟ و با نشاط به تلاش علمی و کاری حوزه خود مشغولند؟ آیا ارتباطات بین المللی ما در جهت تأمین منافع ملّی کشور، فعال، پرتحرک و روبه رشد است؟آیا فرهنگ عمومی جامعه و ارزش های اخلاقی و دینی در جهت توسعه ایمان ، خداجویی، محبت، نوع دوستی، صداقت و امانت رو به رشد و تعمیق می باشد. و دهها سئوال دیگر که در این راستا قابل طرح می باشد.
اگر پاسخ به سئوالات فوق مثبت نباشد یا در هاله ای از ابهام و اشکال ناشی از ندانم کاری و استفاده از روش های غلط و عدم تولید آمار و تحلیل های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی معتبر قراردارد، باید بدانیم که چنین حالی آینده روشن و درخشانی را به همراه ندارد. برای دست یابی به آینده ای مطلوب باید شرایط حال را به خوبی بشناسیم و درجهت ساختن آن تلاش نمائیم.
برای رسیدن به آینده ای امید بخش باید جامعه امروز را امیدوار سازیم برای الهام بخش شدن در جهان اسلام باید امروز الگویی زیبا و جامع از عملکرد خود ارائه کنیم.
برای دست یابی به رتبه های برتر در منطقه باید چشم انداز را درقالب برنامه های پنج ساله معتبر در کشور اجرایی شود.
و مهم تر از همه برای رسیدن به توسعه ای همه جانبه و ابعادمند باید از روش های حکمرانی شایسته همچون پاسخگویی، نظارت، شفافیت، همبستگی، وحدت و همبستگی ملی و... بهره گیریم.
اما در پایان در حد یک قضاوت و برداشت کلی باید بگویم که متأسفانه در بسیاری از حوزه ها علیرغم وجود استعدادهای طبیعی و انسانی در کشور با پاسخ های مثبتی روبرو نیستیم و از شرایط حداقلی برای بهبود برخوردار نمی باشیم و راه کاری جز بازگشت به قانون، رعایت اخلاق و ارزش ها، توجه به منافع ملّی، از خود گذشتگی، همکاری و همدلی نیست.
در غیر این صورت باید پذیرای روزهایی دشوار باشیم آنگونه که خداوند متعال در آیه12 سوره نحل تأکید می فرماید.
" و خداوند جامعه ای را مثال می زند که مردم آن در امنیت و آسایش زندگی می کردند و روزی آنان از هر سوی به خوبی می رسید، آنگاه نعمت های الهی را کفران نمودند(به درستی و عاقلانه استفاده نکردند) پس خداوند به کیفر ناسپاسی و روشهای نادرستشان به آنان لباس گرسنگی و نا امنی پوشاند"