در زمینه اهمیت و ضرورت بهرهوری نیاز به توضیحات و طرح دلایل و ذکر آمار و ارقام نیست چراکه امروز بهرهوری به اصلیترین عامل رقابت بین کشورها تبدیل شده است و بخشی از کشورهای صنعتی و توسعهیافته مثل ژاپن و کره بالغ بر 50 درصد رشد اقتصادی خود را از طریق ارتقای بهرهوری تامین میکنند. برنامه پنجم هم تامین 33 درصد رشد اقتصادی را از طریق بهرهوری مقرر داشته است ولیکن متاسفانه باید اعلام کرد نرخ رشد بهرهوری سرمایه و بهرهوری کل عوامل در برنامه چهارم منفی بوده است و به نظر میرسد این روند در سالهای اولیه برنامه پنجم نیز کماکان ادامه دارد. آن هم در شرایطی که کشورمان به دلیل محدودیتهای ناشی از تحریم دچار مشکلات حاد اقتصادی و کمبود درآمدهای ناشی از صادرات نفت و فرآوردههای آن است و ضرورت انتخاب رویکرد ارتقای بهرهوری یک امر قطعی تلقی میشود.
حال سوال این است که چرا تاکنون توفیق نداشتهایم؟ چه عواملی موجب عقب ماندن کشور در ارتقای سهم بهرهوری است؟ چه راهکارهایی پیش رو داریم؟
اصلیترین عوامل و دلایل را میتوان ضعف فرهنگ کار و بهرهوری در جامعه، نبود یک برنامه و عزم روشن و شفاف برای ارتقای بهرهوری از طرف دولت، نبود یک سازمان و تشکیلات توانمند و برخوردار از امکانات و اعتبارات لازم برای توسعه، آموزش و نظارت بر بهرهوری، ضعف باور یا بیاعتقادی مدیران به موضوع (سادهتر بودن اتکا به هزینه کردن و رفع مشکل با استفاده از منابع عمومی و اعتبارات ملی)، پایین بودن سطح دانش، مهارتهای بهرهوری در بخش دولتی و بخش خصوصی و مقولههای مشابه دیگر نام برد. برای برونرفت از غفلت نسبت به بهرهوری چهار گام ذیل به دولت و دولتمردان جدید پیشنهاد میشود:
گام اول: قطعا برای توفیق در بهرهوری باید به عنوان اولین گام به فرهنگسازی بپردازیم. یکی از آفتهای درآمدهای نفت که خرج کردن از ثروت ملی است رشد مصرفزدگی و مصرفگرایی، افت فرهنگ کار و خلاقیت و گرایش به سمت کارهای کمزحمت و پردرآمد است. این فرهنگ باید به سمت فرهنگ تلاش، سازندگی، تولید کارآفرینی و توانمند شدن جامعه تغییر جهت دهد. مردم باید در این جهت بسیج شوند، اداره امور کشور بر این اساس ساماندهی و هدایت شود، درآمدهای عمومی و تسهیلات صندوق سپرده ملی صرفا به سمت و سوی گسترش زیرساختها و ظرفیتهای تولیدی جهت یابد و از آن نباید به عنوان منبعی مفت و ارزان برای حل و فصل مشکلات جاری و ضعفهای برنامهیی و مدیریتی بهره گرفت. فرهنگ عمومی باید با رفتارهای هماهنگ و همجهت با بهرهوری اعتلا یابد و همجهت شود. و به عنوان یک ضرورت لازم است بهرهوری در سرلوحه آموزشهای عمومی و رسانههای فرهنگی کشور قرار گیرد. دستگاهها و نهادهای ذیربط همچون صدا و سیما، آموزش و پرورش، فرهنگ ارشاد اسلامی، دانشگاهها و سایر وزارتخانهها باید به طور مشخص و منظم پاسخ دهند که چه اقداماتی و چه برنامههایی برای گسترش و ارتقای فرهنگ بهرهوری داشتهاند؟ چه میزان برنامههای تولیدی مستند یا خبری در صدا و سیما در این زمینه پخش میشود؟ به چه میزان الگوهای موفق بهرهوری معرفی شدهاند؟ آموزش و پرورش در چه حد و به چه میزان به این مهم پرداخته است؟ چند درصد فارغالتحصیلان آموزش و پرورش یا حتی دانشگاهی ما با مفهوم بهرهوری آشنا شدهاند؟
گام دوم: برنامه است، ما هنوز برنامه ملی برای توسعه بهرهوری نداریم. استراتژی و طرح جامع بهرهوری که همه نقشها و مسوولیتها در آن روشن باشد مصوب نشده است. سازمان مسوول بهرهوری در کشور به جای ارتقا و تقویت، محدود و ضعیف شده است، در چنین شرایطی چه انتظار میتوان داشت که مدیران کشور در سطوح مختلف در زمینه بهرهوری پاسخگو باشند. وقتی تقسیم کاری نشده و مسوولیتها روشن نشده است طبیعتا هر کسی در حد فهم و اعتقاد و اختیارات خود به موضوع میپردازد و اگر نپردازد بر او حرجی نیست.
گام سوم: برای بهرهوری در کلیه بخشهای تابعه اقتصادی صنعت کشاورزی، آب، انرژی، خدمات و مسکن بودجه مستقل و قابل قبولی تامین و تخصیص دهند. چطور میشود یک امر به سهم ارزشی 33 درصد رشد اقتصادی کشور از حداقل اعتبارات و امکانات برخوردار نباشد؟ کدام فعالیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را در کشور سراغ داریم که بدون سرمایهگذاری دارای پیشرفتهای اصولی و گسترده است، هرچند که قائل هستیم که بخش عمده توسعه بهرهوری با استفاده از امکانات موجود و صرفا با تغییر جهتها و گرایشها در صدا و سیما و آموزش و پرورش قابل دستیابی است ولی بحث بر سر تامین حداقلها برای برگزاری آموزش تعیین و اندازهگیری شاخصها، اصلاح و بهبود فرآیندها و تقویت نظارت بر انجام کار است.
و گام چهارم: مدیریت و نگرش مدیران است. در عصری که توسعه دانایی و فناوری و ارتقای بهرهوری محور ارتقای کشورها و جوامع در سطح دنیاست، مدیرانی باید در امور اجرایی به کار گمارده شوند که به این امور باور و اعتقاد و در به کارگیری فنون و شیوههای آن تسلط داشته باشند. مدیری که هیچ اطلاعی یا برداشت روشنی نداشته باشد و در چگونگی اعمال مدیریت خود و حتی در رفتارها و برنامههای فردی خود بهرهور نیست چگونه میتواند یک سازمان را با بهرهوری مطلوب یا قابل قبول اداره کند؟ علاوه بر انتخاب مناسب مدیران بر اساس اصول بهرهوری با پیشبینیهای آموزشی، خدمات مشاورهیی باید به روزآمد کردن دانش و اطلاعات آنان همت گماشت تا بتوانند با استفاده از آخرین یافتهها و تکنیکهای علمی روز در حوزه کاری خود بهرهوری را به حداکثر برسانند.
علی ایحال امید است به میمنت شکلگیری و آغاز به کار دولت امید و همداستان با این اندیشه و با شکلگیری هرچه بهتر سازمان مدیریت و بهرهوری با نگاهی نو، شاهد برداشتن گامهایی به مراتب موثرتر در ارتقای بهرهوری و توسعه همهجانبه آن در همه ارکان کشور باشیم و باور داشته باشیم که تنها با استفاده از این روش است که میتوان به دستیابی و تحقق اهداف برنامه چشمانداز امیدوار بود و به رتبه اول علمی، فناوری و اقتصادی در بین کشورهای منطقه نایل شد و در غیر این صورت همچون آنچه تاکنون رخ داده است شاهد تداوم ناکامیها خواهیم بود، امید که این گونه نباشد.