هفته منابع طبیعی هر ساله فرصتی فراهم میسازد تا دوستداران و علاقهمندان به طبیعت، محیط زیست، آب و خاک و درخت و سرسبزی؛ توجهی دوباره به این عرصه و موضوع مهم، اساسی و زیربنایی بنمایند و از مسوولان و حافظان این ثروت خدادادی و ارزشمند سوال و مطالبه کنند تا بگویند در سالی که گذشت چه میزان عرصههای طبیعت و اراضی کشور را سرسبز و چه اقداماتی برای حفظ آب و خاک و پوشش گیاهی انجام دادهاند و در مقابل به چه میزان با تخریب عرصههای جنگل و مرتع و منابع ارزشمند آب و خاک به دلیل غفلت، ناکارآمدی، سیل و باران و فرسایش زمین از دست دادهایم. خزانهداران طبیعت و محیط زیست براساس مسوولیت قانونی و اجتماعی خود لازم است به مردم و البته نسلهای آینده که سهامداران این ثروت بزرگ هستند، گزارشی از تراز این منابع ارایه کنند و به مردم نشان دهند که پاسداران و محافظان و امانتداران شایسته و توانایی بودهاند، اما متاسفانه به نظر میرسد به دلایل گوناگون بیش از حفظ و احیا با تخریب منابع طبیعی و آب و خاک روبهرو هستیم.
امسال سالروز عید مبعث با ایام دهه فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک شده است. با عرض تبریک، به این بهانه چند نکته را با الهام از ارزشهای والای مبعث و بعد اشاراتی به 22 بهمن خواهم داشت .
مبعث یعنی برانگیخته شدن یعنی تحول یعنی تغییر یعنی بهبود و توسعه و پیشرفت و تعالی، مبعث یعنی نجات از گمراهی و ضلالت و حرکت به سوی هدایت و سعادت، مبعث یعنی آزاد شدن انسانها از قید و بندهای دست و پاگیر و بازدارنده مسیر کمال و آزادگی، مبعث یعنی بسط عدالت، بسط اخلاق ،بسط انسانیت .
خداوند مبعث را با دعوت به خواندن آغاز کرد ،خواندن با نام خدا، خدایی که آفرینش انسان از اوست ،خدایی که با قلم هر آنچه که انسان نمیدانست به او یاد داد، خدایی که با آموزش اسماء به انسان او را مسجود ملائکه کرد و او را شایسته جانشینی خود در روی زمین ساخت.
اینک پیامبر برانگیخته شده است تا جامعهای که در جهل و ظلم و شرک و کفر و گمراهی غوطه ور بود به مسیر هدایت و عدالت و محبت و انسانیت بکشاند.
اما هدف اصلی بعثت پیامبر چه بود؟ سوره انبیا آیه 107 و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین تومبعوث شدی تا رحمت برای همه جهانیان باشی.
در سوره اعراف آیه 157 پیامبر برانگیخته شد برای آنکه بارهای سنگین را از دوش مردم بردارد و غل و زنجیرهای وابستگی به دنیا را که بر آنها حاکم شده بردارد. ادامه مطلب...
تا آنجا که به خاطر دارم بیشتر از 20 سال است که چهره استان سیستان و بلوچستان با سوخت فروشیها ی غیر مجاز در مسیر جاده ها، در حاشیه شهرها و حتی خیابان ها بسیار زشت و زننده شده، به گونه ای که تعداد زیادی از جوانان استان هر یک 20 تا 30 گالن 20 لیتری پراز بنزین را در حاشیه جاده ها یا میادین و خیابان ها در اختیار دارند.
و سوخت را به متقاضیان با 5 تا 7 برابر قیمت بستگی به شرایط و موقعیت و فاصله تا پمپ بنزینها عرضه میدارند، درکنار آنها صفهای طولانی پمپ بنزینها است که هر کس برای خرید بنزین قانونی سهمیهای حداقل نیم تا یک ساعت یا بیشتر باید تحمل ماندن در صف بنزین را بنماید، که آن هم به زشتی جلوه استان و البته بر رنج و ناراحتی شهروندان میافزاید. اما مهمتر از دو مورد فوق ماشینهای سوخت کشی در قالب پژو، وانت و نیسان میباشد که هر یک از 1000 تا 2 یا 3 هزار لیتر را در گالنها یا مشکهای بزرگ طناب پیچ شده به سوی مرزها با سرعت زیاد در حرکت هستند، آنقدر سرعت اینها زیاد است که ماشینها و رانندههایشان با نام شوتی ها شهرت یافتهاند، تخصص این شوتیها رساندن بنزین یا گازوئیل به سرحد مرزهای خاص و فروش آن به 10 تا 20برابر قیمت به اتباع پاکستانی (عمدتاً) میباشد. غالب جادههای استان به ویژه در بخشهای میانی و جنوبی تحت تاثیر حرکت این سوختکشهاست و متاسفانه هر از گاهی و بسیار فراوان شاهد سوانح و حوادث ناشی از تصادف این ماشینها با دیگران و حتی آتش گرفتن آنها هستیم.
امروز با کمال تاسف و تاثر جامعه جهانی شاهد یکی از جنایت بارترین و ظالمانهترین نسل کشی در جهان میباشد که در چند دهه گذشته مشابه آن را سراغ نداریم. رژیم اشغالگر اسرائیل با کمال بیرحمی تاکنون بیش از 13 هزار فلسطینی را در نوار غزه به شهادت رسانده که بیش از نیمی از آنان را کودکان وزنان تشکیل میدهند، برق و آب را به روی مردم بسته اند، بیمارستانها را اشغال و بیماران و پزشکان و خدمتگزاران آنان را از بیمارستانها آواره ساخته اند، اجازه ورود دارو کمکهای انسانی و مواد غذایی را بسیار محدود ساختند، چه بسیار مادرانی که شاهد پرپر شدن کودکانشان بوده اند ،چه دختران خردسالی در مقابل چشمان اشکبار خواهر یا برادر جان داده اند چه طفلان بیگناهی که به دلیل نبود امکانات پس از تولد از از دنیا رفته اند و غم سنگینی را بر دل مادران دردمندخود گذاشتهاند. ادامه مطلب...
هر کار خوب و ارزشمندی در جای خود و به اندازه خود، زیبا، اثربخش و قابل پذیرش است، اما اگر از مسیر و اندازه خود خارج شود و یک امر استحبابی به یک واجب و مهمتر از واحب و البته فراگیر تبدیل شود، از مسیر خود خارج شده و سوالات زیادی را ایجاد مینماید.
مثلا اگر در توجه به سال نو و عید نوروز، مردم از یک ماه قبل مراسم عید دیدنی و دید و بازدید را شروع و تا یک ماه بعد آن را ادامه دهند، موضوع عید و عید دیدنی از اصالت خود خارج میشود و وقت زیادی از جامعه که باید صرف کار و تلاش و زندگی جاری شود، به کارهای جانبی و فرعی اختصاص مییابد، یا اگر قرار باشد برای احترام گذاشتن به نهضت حسینی به جای یک دهه عزاداری، دو ماه مراسم و برنامه و عزاداری مستمرا برقرار باشد، جامعه دچار یک امر مستحبی و غیر اولویتدار میشود و از اهداف اصلی خودش خارج میگردد که البته گاهی نیز چنین میشود، اگر قرار باشد مردم به جای یک بار، دو بار یا سه بار سفر خانوادگی در سال، چند ماه برای گردش و تفریح و خوشگذرانی به سفر بروند، بسیاری از کارهای جاری زندگی دچار اختلال میشود.